امروز پيامبري از کنار خانه ما رد شد

من به خدا گفتم: امروز پيامبري از کنار خانه ما رد شد
امروز انگار اينجا بهشت است
خدا گفت:کاش مي‌دانستي هر روز پيامبري از کنار خانه‌تان مي‌گذرد
و کاش مي‌دانستي بهشت همان قلب توست

لالالالا نـخواب، عاشق يه سيـبـــه

لالالالا نخواب سودي نداره، همون بهتر که بشماري ستاره
همون بهتر که چشمات وا بمونه، که ماه غصه‌ش نـشه تنها بيداره
لالالالا نخواب زندونه دنيا، سر ِ ناسازگاري داره با ما
بشين باز هم دعا کن واسه اون که، ما رو اينجا گذاشت تنهاي تنها
لالالالا نخواب اون راه دوره، خدا ميدونه که حال اون چه جوره
توي خلوت ميگم اينجا کسي نيست، خداييش که دلم خيلي صبوره
لالالالا نخواب خواب که دوا نيست، دل ديوونه داشتن که خطا نيست
ميگن دست از سرش بردار نميشه، آخه عاشق شدن که دست ما نيست
لالالالا نخواب سرما تو راهه، هميشه عمر خوشبختي کوتاهه
لالالالا نخواب تلخـه جدايي، کـمر خم ميشه زير بي‌وفايي
تو بيدار باش... همه تو خواب نازن
براي کي بخونم پس لالايي
لالالالا نخواب دنيا خسيسه، واسه کم آدمي خوب مي‌ـنويسه
يکي لبهاش تو خواب هم غرق خــنـده‌ست
يکي پـلکاش تو خواب هم خيسه خيسه
لالالالا نخواب عاشق يه سيبه، هميشه سرخ و تب دار و غريبه
تا اون بالاست رسيده است اما تنهاست
پايين هم که بيافته بي نصيـبه
لالالالا اين هم بود سرنوشتم، اين از امروزم و اين از گذشتـم
نمي‌خوابم تا تو برگردي يک روز... منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم
نمي‌خوابم تا تو برگردي يک روز
منم خواب رو واسه اون روز گذاشتم