اين روزها

اين روزها زنده‌ام
بي‌تاب شبها... و ستاره‌هاي آسمان
...پريشان ابرها
! ديوانه سپيده‌دم روزها... خصوصا" شنبه‌ها
"و البته ... دلتنگ " ماه
واي... خدايا... اين روزها چه سخت زنده‌ام
!!! و چه خوب قدر نفس و هم‌نفسم را مي‌دانم

...وهمین

تو مرا مي‌فهمي
من تورا مي‌خواهم
...و همين
! ساده‌ترين قصه يك انسان است
تو مرا مي‌خواني
من تو را ناب‌ترين شعر زمان مي‌دانم
و تو هم مي‌داني
" تا ابد در دل من مي‌ماني "

دو کلمه حرف فوتبالی از جنس قرمز

...تو رو خدا امشب قهرمانی بارسلون رو نگاه کنید
مطمئن هستم امشب بارسا قهرمان اروپا مي‌شه
آخه بابا ... بی‌جنبه‌ها ... عـقـده‌ای‌ها
آخه صـــد هزار نفر؟؟؟؟
خوب اگه اینقـدر دلتون قهرمانی می‌خواست می‌گفتین
!یکی از اون جامهایی که داشتیم می‌دادیم بهتون حالشو ببرید
بابا... ما بایرن مونیخ میاد ، حال نمی‌کنیم استادیوم پر بشه
اونوقت شما واسه برق شیراز اینهمه آدم پا میشید میرید که چی...؟
خدایی کسی ندونه فکر می‌کنه چند سال پيش
! اون یه تیم دیگه بود که دسته سه با " تله موش سازی" بازی می‌کرد
! همین منصوریان ... کم مونده بود جام رو قورت بده
...آخه بابا ... یه کم دیسیپلین... یه کم کلاس
!!!!آخه صــد هــزار نـفـر؟

مرا نجات بده

اين طرف... در افق ِ خونين ِ شکسته...انسان ِ من ايستاده است
...روح ِنيمه‌اش در انتظار ِ نيم ِ ديگر ِ خود درد مي‌کشد
: او را مي‌بينم ، او را مي‌شناسم
" مرا نجات بده ‌اي کليد ِ بزرگ ِ نقره "
! مرا نجات بده
و آن طرف ... در افق ِ مهتابي‌ ِ ستاره‌ باران ِ رودررو
...زن ِ مهتابي‌ ِ من
شب ِ پُرآفتاب ِ چشم‌اش در شعله‌هاي ِ بنفش ِ درد طلوع مي‌کند
!مرا به پيش ِ خودت ببر
" سردار ِ بزرگ ِ روياهاي ِ سپيد ِ من "
...مرا به پيش ِ خودت ببر
و ميان ِ اين هر دو افق
من ايستاده‌ام
و درد ِ سنگين ِ اين هر دو افق
بر سينه‌ي ِ من مي‌فشارد

! حرفي... شايد براي نگفتن

فـسوف يآتي الله بـقـوم يـحـبـهـم و يـحـبـونه
( مائده - 54 )
!خدايا ... ما را بخاطر همه‌چيزمان ببخش
! "حتي بخاطر دلمان"

ليلي

خدا مشتي خاك را برگرفت، مي‌خواست" ليلي" را بسازد
از خود در او دميد
! و ليلي پيش از آنكه با خبر شود، عاشق شد
سالياني‌ست كه ليلي عشق مي‌ورزد... ليلي بايد عاشق باشد
زيرا خداوند در او دميده است
و هر كه خدا در او بدمد، " عاشق" مي‌شود
خدا گفت: به دنيايتان مي‌آورم تا عاشق شويد
آزمونتان تنها همين است
!عشق
و هر كه عاشق‌تر آمد، نزديك‌تر است
پس، نزديك‌تر آييد ... نزديك‌تر
عشق، كمند من است
كمندي كه شما را پيش من مي‌آورد
!پس ، كمندم را بگيري
د
و ليلي... كمند خدا را گرفت
همه کلماتش را به خدا داد
!و ... شد ... هم صحبت خدا
**********************************
از كتاب: ليلي نام تمام دختران زمين است

حرفهایی از سر دلتنگی

داشتم فکر می کردم به یک سال پیش
... آخرین باری که از ته دل خندیدم
من بودم و صداي آبي كه خنده هاي عزيز كودكانه ی مرا سال پيش با خودش برد
! روزگار خوبی بود
راستی ... همین روزهاست که مسافر شوم
دستهایم .... هوای" ماه" را دارند
هوای درآغوش کشیدن

کاش مسافرم ، سوغات نور بیاورد برایم از دستان حضرت نور
ساده بگویم ... صادق و صمیمی
دلم مي خواست امروز بروم كنار كودكيم ... كمي بنشينم
! شكوفه ها را هنوز نديده ام بهار امسال
...گنجشك ها منتظر دستهاي منند
!... و من ماندم ..............
خدا را شکر
... امروزهايم روزهاي خوبي ست
!!! همين