حرفهایی از سر دلتنگی

داشتم فکر می کردم به یک سال پیش
... آخرین باری که از ته دل خندیدم
من بودم و صداي آبي كه خنده هاي عزيز كودكانه ی مرا سال پيش با خودش برد
! روزگار خوبی بود
راستی ... همین روزهاست که مسافر شوم
دستهایم .... هوای" ماه" را دارند
هوای درآغوش کشیدن

کاش مسافرم ، سوغات نور بیاورد برایم از دستان حضرت نور
ساده بگویم ... صادق و صمیمی
دلم مي خواست امروز بروم كنار كودكيم ... كمي بنشينم
! شكوفه ها را هنوز نديده ام بهار امسال
...گنجشك ها منتظر دستهاي منند
!... و من ماندم ..............
خدا را شکر
... امروزهايم روزهاي خوبي ست
!!! همين

هیچ نظری موجود نیست: