كوچۀ كلمات

خوشا پرنده كه بي واژه شعر مي گويد
گذر ميکند به سوي تو
ز كوچه ي كلمات
هرچه دير
هرچه دور
...دریغ از من
خوشا پرنده كه بي واژه شعر مي گويد
ز كوچۀ كلمات
ز كوچۀ... كلمات

رودررو

خيره مي شوم به شما
دستهايي كه بيرحمانه مرا نشانه رفته ايد
خيره مي شوم بر چشمهايتان
بر دستهايتان
...راستي
كداميك از ما درد بيشتري خواهد كشيد ؟

سكوت

سکوت سرشار است
سکوت‌ِ بی تاب از انتظار چه سرشار است
(احمد شاملو)

به خوبا سر مي زني... مگه بدا دل ندارن

در تارو پود اين واژه ها عشقي نهان است
عشقي كه فرياد ميزند: تو طليعه نوري
برگي از قرآن
فرشته اي والاتر از فرشتگان مقرب الهي
كه جايگاهش را زمين ِ خدا نهاده اند
...يوسفي ديگر
...که اگر يوسف را تنها يعقوب در انتظار بود
"تو را دنيايي در انتظار است"
تو چشمه اي از محبتي كه سيرابي از تو نشايد
قطعه اي از بهشت... پشت كوههاي بلند انتظار
اكنون كه قلم برداشته ام و براي تو مي نويسيم
...بايد بگويم كه دلهايمان در انتظار تو
سخت مي تپد