کجاست جای رسیدن؟

...ايستگاه
...مسافراني بي مقصد
و صندلي هايي که از ازل ِ خاطره ام جايي نداشتند
جواني... دست در زير چانه
...بر بخار شيشه
تشنگي ماهي را مي کشد
آقا ، همين ايستگاه جهان نگه دار
!!! پياده مي شم

هیچ نظری موجود نیست: