...من خانه نمي‌دانم

اي کرده تو مهمانم در پيش درآ جانم... زان روي که حيرانم من خانه نمي‌دانم
اي گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده... کو خانه نشانم ده من خانه نمي‌دانم
من عاشق و مشتاقم من شهرهْ آفاقم... رحم آر و مکن طاقم من خانه نمي‌دانم
شمس الحق تبريزم جز با تو نياميزم
مي افتم و مي خيزم... من خانه نمي‌دانم

هیچ نظری موجود نیست: