اعلام رسمي نظرات انتخاباتي اين مولف

مي‌گويند: قدیم‌ترها، در يك ده‌_ي اختلافی بود
کدخدایی كه به صورت رسمی از طرف فرمانداری نصب شده بود
....ظالم بود و بی‌ادب بود و بی‌حیا بود و
اهالي ده بلند مي‌شوند مي‌روند خدمت آیت الله یثربی بزرگ
برادر بزرگتر آیت الله یثربی -امام جمعه‌ی فقید کاشان
که خیلی از ایشان عظیم‌تر بود و مرجع تقلید بود
و استاد حضرت امام هم بوده‌اند
« عرض مي‌كنند: « آقا!‌ قربان آن جدت، این کدخدا، ظالم است
« اِل کرده است و بـِل کرده است و... ، شما یک کمکی بکنید »
ایشان هم برداشتند تلفن کرده‌اند (یا پیغام دادند!) به فرماندار
که فلاني را مردم ازش شاکی‌اند. برش دارید
و فرماندار هم از روحانی ِاول شهر حساب می‌برده
و بلافاصله برش داشته
...
اهالي كه به ايشان مزه کرده بوده، باز خدمت ايشان مي‌رسند
« كه: « آقا دست شما درد نـکـنـد. آن یکی را برداشــتـنـد
« حالا می‌خواهیم این یکی را بگویی وادارونن »
واداروندن = نصب كردن
:ایشان هم خنده‌ای کرده و فرموده بودند
« این یکی را از من نـخـواهــیـد »
« من تا یک کسی را نشناسم، سر کار نمی‌آورم‌اش »
چون اگر فردا برود و جور و جفایی بکند
گناهش، گردن من را هم خواهد گرفت
" بـرداشـــتـن، فـــرق می‌کـرد "
طرف واقعا ظالم بود. برش داشـتـنـد، دسـتـش کوتاه شد
ولی
« باز کردن دست کسی به مال و جان و ... مردم، کار راحتی نیست »
:پي‌نوشت
از مرحوم آیت الله بهجت، زیاد راجع به انتخابات پرسیده بودند
جواب ایشان نیز،‌ اغلب شبیه به این رویکرد فوق بود
یعنی، کسی را که کاملا می‌شناسید و می‌دانید جور و جفا نـخـواهد کرد
و اهل معصیت نیست و... به‌ش رای بدهید
شايد به اقـتـضای جوانی يا تعصب و هيجان، بداهتا از این موضع خوشتان نیايد
!!! اما، بسیار حکیمانه است
- - - -
عجالتا، بنده می‌دانم که می‌خواهم به چه کسی نــه بگویم
و دست چه کسانی را - به سهم خودم - از مال و جان و ناموس مـلـتـم
( !کوتاه کنم! ( يا دور نگاه دارم
و این کار را با شرکت در انتخابات و رای نـدادن به آن افراد، انجام خواهم داد
- - - -
جامعه‌ای که سهم خود را
...سوای بلايای طبيعی و زلزله و سيل و بيماری و
برای انقلاب و جنگ و دعوای قدرت حاکميت پرداخته است
ناچار است هرگاه بر سر دو راهی رسيد، يکی را برگزيند
و باز... بر سر دو راهی بعدی قرار گيرد
- - - -
:در كتابي خوانده بودم كه
گاهی، هــــيـچ چـــيـزی
نمی‌تواند جلوي فرو رفتن يا اوج گرفتن آدمی! را بگيرد
تو! يک جا ايستاده‌ای و می‌بينی داری فرو می‌روی
تو! يک جا ايستاده‌ای و می‌بينی داری اوج مي‌گيري
- - - -
الهي رضاً برضائك و تسليماً لامرك

هیچ نظری موجود نیست: